امامی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۲: شبت ز بهر چه بر روز سایبان انداخت - که روز من به شب تیره در گمان انداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبت ز بهر چه بر روز سایبان انداخت که روز من به شب تیره در گمان انداخت که داد جز رخ و زلفت نشان روز و شبی که آن براین شکن و این گره بر آن انداخت دو زلف پر گرهت گر نگه کنی دو شبند که روز روی تو خود را در آن میان انداخت شگفت مانده ام از چشم جادوی تو که چون به نیم روز گره در شبی چنان انداخت بسا که روز بشب کردم از غمت که رخت نگفت سایه بر آن ناتوان، توان انداخت بروز من منشیناد چشمت ارچه دلم ببرد و در شکن زلف دلستان انداخت هر از جان امامی فدای آن شب و روز که وصف هر دواش آتش در استخوان انداخت امامی هروی