در محیطی فکنده ام زورق
که دو عالم از اوست مستغرق
نتوان زورق از محیط شناخت
نه وجود محیط از زورق
آب شد زورق وز سیر آسود
اینت معنی مشکل و مغلق
هستیت را جز این نشانه نبود
که شود غرق نیستی مطلق
کفر و اسلام و سنت و بدعت
اصطلاحیست در میان فرق
نور خورشید بر سپهر یکیست
شد تفاوت میان صبح و شفق
بعنایت ببین که اصل وجود
نشود مختلف بهیچ نسق
حق پرستی و ما و من گوئی؟
راه گم کرده ای، زهی احمق
ما و حق لفظ احمق است بهم
چو ز ما بگذری چه ماند، حق