کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا که گفت که دل بگسل از دیار و زیار
    که باد صبح امیدش چو روز من شب تار
    دلم بحکم که برتافت مهر از آن سر زلف
    کز او شدست پراکنده عقل را سر و کار
    روانم ارچه جدا ماند از آن دو نرگس شوخ
    که مست باده ی سحرند در میان خمار
    به بی قرار دو زلف و بدلفریب دو چشم
    مرا شکسته ی غم کرد یار خسته زار
    بماند با من از آن هر دو دلفریب فریب
    زمن ببرد بدان هر دو بی قرار قرار
    فروغ آن لب لعل و خیال آن خط سبز
    که آتش دل صبرند و خار چشم وقار
    گهی زبون زبونم کنند با غم عشق
    گهی اسیر اسیرم کنند بی رخ یار
    امامیا چو نگارت مرا ز دست بداد
    تو دست و چهره همی کن بخون دیده نگار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha