کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون شب تیره در میان آمد
    دل درویش در فغان آمد
    که دل شب چرا ز مهر تهی‌ست؟
    تیره شد روزم این چه روسیهی‌ست؟
    چه شد آیا گرفت ماه امشب؟
    باشد از دود دل سیاه امشب
    هیچ شب این چنین سیاه نبود
    گویی امشب چراغ ماه نبود
    شد پر از دود گنبد گردون
    روزنی نیست تا رود بیرون
    همه روی زمین سیاه شد آه!
    که نشستم دگر به خاک سیاه
    جان شیرین رسید بر لب من
    صد شب دیگران و یک شب من
    بلکه این صد شبست نیست شکی
    که به خونم همه شدند یکی
    وه! که خورشید رو به ره کرده
    رفته و روز من سیه کرده
    آسمان واقف است از غم من
    که سیه‌پوش شد به ماتم من
    صبح از من نمی‌کند یادی
    آخر ای مرغ صبح، فریادی!
    کوس امشب غریو کم دارد
    ز آب چشمم مگر که نم دارد؟
    قمری از بانگ صبح لب بربست
    تا شد از ناله‌ام فغانش پست
    دیده‌ها بر ستاره دادم تا دم صبح
    چون شفق می‌گریست از غم صبح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha