کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    راشد از رشد روزگار نیافت

    رشد از اینگونه بس فراوان کرد

    تن او را که جان دانش بود

    فلک جان ربای بی جان کرد

    گوهری بود رشکش آمد ازو

    در دل خاک از آتش پنهان کرد

    ای برادر چگونه شرح دهیم

    آنچه بر ما سپهر گردان کرد

    هر زیارت ز مال و جاه که بود

    ما دو تن را به قهر نقصان کرد

    دل ما خود ز حبس بریان بود

    دیده ما ز درد گریان بود

    صالحی داشتم که شیر نکرد

    آنچه او سالها به میدان کرد

    چون همی دید کار من دشوار

    کار خود را به مرگ آسان کرد

    راشدی داشتی تو فرزندی

    که همه کار تو به سامان کرد

    در ربودش ز تو زمانه دون

    تا تو را مستمند و حیران کرد

    بد نیارست کرد چرخ بدو

    تا تو را در نهفته زندان کرد

    زانکه دانست کاین چنین فعلی

    با تو جز پای بسته نتوان کرد

    تو بر آن راشد آن جزع کردی

    که همه کس حکایت آن کرد

    داستانی شد آنچه بر صالح

    باز مسعود سعد سلمان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha