کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تبارک الله ازین بخت و زندگانی من

    که تا بمیرم زندان بود مرا خانه

    اگر شنیدمی از دیگران حکایت خود

    همه دروغ نمودی مرا چو افسانه

    چو من مهندس دیدی که کردی از سمجی

    بخاری و طنبی مستراح و کاشانه

    ضعیف چشمم بی آفتاب چون خفاش

    همی بسوزم بی شمع همچو پروانه

    چو شانه شد جگرم شاخ شاخ ز انده آن

    که موی دیدم شاخ سپید در شانه

    ازین زمانه من از غبن پشت دست گزم

    که بست پایم صد ره به دام بی دانه

    چو شیر خایم دندان ز درد و روزی بود

    که بود بر من دندان شیر دندانه

    زمانه گر نکشد محنت مرا گیتی

    که نه سپهر به پهلو فرو برد خانه

    چو شادیم ز درمسنگ داده بود فلک

    روا بود که کنون غم دهد به پیمانه

    من از که دارم امروز امید مهر و وفا

    که دوست دشمن گشته ست و خویش بیگانه

    از آن عقیم شد این طبع نیک ره به ثنا

    که هست مکرمت هر که بینم افسانه

    درست و راست چو دیوانگان بر آن گویم

    که در تو گیرم ازین روزگار دیوانه

    تو خویشتن را مسعود سعد رنجه مدار

    اگر نخواهی محنت مباش فرزانه

    نکو نگفتی و هرگز نکو نداند گفت

    رمیده دیوی ماند میان ویرانه

    اگر چه کار به دولت مخنثان دارند

    غلام مردان باش و بگوی مردانه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha