کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوشم جمازه به کف آمد کش

    با بور خویش گفتم جولان کن

    الحق معید بچه دیدم

    گفتمش گفتگوی به پایان کن

    ما را فروش جامه ها کنند

    کار سپید چرخ به سامان کن

    گفتا تو این ز من نخری دانم

    گفتم خرم بهاش تو ارزان کن

    ور دل نمی دهدت که بفروشی

    اینک به دست سرخ گروگان کن

    بشنو ز من گر هوای ما داری

    این کن که منت گفتم فرمان کن

    گر کارکرد او تو نپسندی

    او را بدآنچه خواهی تاوان کن

    بر پای جست سرخ بدو گفتم

    کاین دردمند را درمان کن

    قدش بدید و گفت بنامیزد

    از چشم بد جمالش پنهان کن

    گفتم که شبروست عسس پیشه

    این را بگیر و زود به زندان کن

    گفت این به دست من چه کنم این را

    گفتم تنور داری بریان کن

    چون نیمه ای به حیله درون کردم

    گفت ای خدای بر من آسان کن

    وقف است بر غریبان این خانه

    کت گفت وقف خلق و پیران کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha