کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از وفات امیر یعقوبم

    تازه تر شد وقاحت عالم

    آنچنان شخص را که یار نداشت

    جان ستاند چه گویم اینت ستم

    گوهری بود در هنر که ازو

    فخر می کرد گوهر آدم

    گفت و از گفته برنتافت عنان

    کرده و از کرده برنداشت قدم

    پشت عمرش به خم شد و هرگز

    گردن نخوتش نگشت به خم

    بر سخن بود نیک چیره سوار

    در هنر بود بس بلند علم

    در سرآوردش آخر ای عجبی

    پویه اشهب و تگ ادهم

    که کند پیش باز در که گشاد

    گره و بند مشکل و مبهم

    پس ازو روز فضل و دانش و علم

    نبود هیچ روشن و خرم

    نگشاید دهان به طبع دوات

    به نبندد میان به طوع قلم

    خشک شد خشک مرغزار ادب

    تیره شد تیره جویبار حکم

    تعزیت کرد کی تواند صبر

    مرثیت گفت کی تواند غم

    که نشسته ست وایستاده به جد

    نثر در سوک و نظم در ماتم

    جان ما را همی بپالد تف

    جسم ما را همی بکوبد نم

    ملک اهل فضل بی جان شد

    چه شگفتی که بی دلند حشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha