کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای بزرگی که حسن رای تو را

    هر زمان بر من اصطناعی نوست

    ابر کف تو تند و پر گهرست

    بحر فضل تو ژرف و پر لؤلؤست

    دل شادت چو عقل بی زللست

    کف رادت چو علم بی آهوست

    جز تو از مهتران خطاب که کرد

    بنده خویش را برادر و دوست

    هم رگ و پوست خواندیم شاید

    وین تمثل ز روی عقل نکوست

    زآنکه چون خون و استخوان شد طبع

    مر مرا خدمت تو در رگ و پوست

    گر مرا جان و دل ز خدمت تو

    سال و مه با صفا و با نیروست

    چون تخلف کنم ز خدمت تو

    که مرا اصل زندگانی اوست

    یاد پشتم ز بار رنج دو تاه

    گرنه در مهر تو دلم یکتوست

    تربیت کردیم به نظم و تو را

    تربیت کردن چو من کس خوست

    آن قصیده به جنب این قطعه

    راست گویی که نامه مانوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha