کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقشبندی نقش خوبی بسته بود

    خاطرش با نقش خود پیوسته بود

    با خیال خویش ذوقی داشتی

    هر زمان نقشی ز نو بنگاشتی

    موم بودی مایهٔ نقاشیش

    نقش ها می بست با اوباشیش

    هرکه او نقش خوشی می ساختی

    می شکستی باز و می انداختی

    نقش اعیانند و موم اینجا وجود

    در وجود عام نقاشی نمود

    جمله از بسط وجود عام اوست

    هرچه ما داریم جود عام است

    نقشبندی بین و نقاشی نگر

    باده نوشی ذوق اوباشی نگر

    خاص و عام اینجا دو نوعند از وجود

    در ظهور آن یک دوئی ما را نمود

    نقش با نقاش خود پیوسته اند

    در ازل این عهد با خود بسته اند

    نقش می بندد به صد دستان نگار

    هست نقاشی نقش صد هزار

    نقش نقاشیست هر صورت که هست

    این چنین نقش خوشی دیگر که بست

    ما بر آب دیده نقشی بسته ایم

    با خیال خویش خوش پیوسته ایم

    خوش خیالی نقش می بندد مدام

    حسن او بر دیدهٔ ما والسلام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha