به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
می صاف دگر در جام کردم
محبت نامه اش زان نام کردم
محبّانه به محبوبی نوشتم
ز طالب سوی مطلوبی نوشتم
بخوانش خوش که اسرار الهی است
معانی بیان پادشاهی است
همه دردت ازو یابد دوائی
بود آئینهٔ گیتی نمائی
به هر صورت به تو حسنی نماید
ز هر معنی تو را عشقی فزاید
کلام دلپذیر عاشقان است
اگر معشوق جوید عاشق آن است
همه عشق است و غیر از عشق خود نیست
بنزد او همه نیک اند و بد نیست
همه عالم به عشق از عشق پیداست
نظر کن عشق در عالم هویداست
نباشد عاشق و معشوق بی عشق
نیابی خالق و مخلوق بی عشق
محب ار وصل محبوبش تمناست
مرادش در محبت میشود راست
محب و حب و محبوب ار بدانی
محب را غیر محبوبش نخوانی
اگر دریا وگر موج و حباب است
به نزد ما هه جام شراب است
سبیل ما است میخانه سراسر
اگر می می خوری پیش آر ساغر
به شادی نعمتاللّه نوش کن می
که کم یابی حریفی مست چون وی
محبت نامه اش از یاد مگذار
محب خویشتن را یاد می دار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.