کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر بیابی عارفی صاحبدلی

    خدمت او کن که گردی مقبلی

    خدمت صاحبدلان می کن به جان

    تا بیابی منصب اهل دلان

    خدمت این طایفه مردانه کن

    جان فدای خدمت جانانه کن

    سر بنه بر پای مردان خدا

    تا چو ما سرور شوی در دو سرا

    ترک این دنیی کن و عقبی بمان

    تا فدای تو شود هم این و آن

    غیر محبوب از دل خود دور کن

    بگذر از ظلمت هوای نور کن

    بعد از آن بگذر ز نور ای نور چشم

    تا ببینی نور او منظور چشم

    چیست عالم نزد یاران سایه اش

    سایه را مان و ببین همسایه اش

    در نظر آئینهٔ گیتی نما

    می نماید نور چشم ما به ما

    او یکی و اعتبارش صد هزار

    ز اعتبارات آن یکی شد صد هزار

    در صد آئینه یکی پیدا شده

    آن یکی با هر یکی پیدا شده

    او یکی و اعتباراتش بسی

    نیک دریاب و مگو با هر کسی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha