کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ملک گفتا مباد ای صبح اصحاب

    کزین معنی شود خورشید در تاب!

    تو چون روز از چه کردی راز پیدا

    دریدی پرده همچون صبح شیدا

    ملک پر کینه شد از گفت مهراب،

    به نزد افسر آمد رفته در تاب

    گمان می برد کو رنجیده باشد

    ز مهر جم دلش گردیده باشد

    چو دید از دور جم را پیش خود خواند

    بر تخت خودش نزدیک بنشاند

    بدو گفت: «ای پسر چونی؟ کجایی؟

    چه شد کز ما جدایی می نمایی؟

    به دیدار تو هستیم آرزومند

    به گفتار تو مب باشیم خرسند

    نداری با هواداران ارادت

    مگر در چین چنین بوده ست عادت؟

    ملک روی زمین بوسید و برخاست

    به هر وجهی ز بانو عذرها خواست

    ز ساقی جام جان افروز می خواست

    به ناز و نوش مجلس را بیاراست

    به مجلس شکر و شهناز را خواند

    حریفان خوش دمساز را خواند

    چو مجلس گرم گشت از آتش می

    شکر در اهل خود زد آتش نی

    ملک را یاد آن شب آتش افروخت

    به شهناز این رباعی را در آموخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha