کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گذر بودمان بر براکوهِ تون

    زشهر آمدیم از سحرگه برون

    مصاحب زهر گونه جوقی سوار

    کشیدیم القصه تا نوبهار

    دهی بود فی الجمله پرداخته

    ز بیدادِ ظالم برانداخته

    شرابی که بر کوتلان باربود

    تلف شد ضرورت که ناچار بود

    تُهی تنگ و خیک و رهِ فارس پیش

    حریفان پریشان ز اندازه بیش

    رزی بود در باز رفتم درون

    چه گویم که حالم تبه بود چون

    در آمد به خشتی سر پای من

    خمی گشت پیدا زروی چمن

    خمی و چه خم آنگهی پرشراب

    شرابی و چون آنگهی چون گلاب

    زدم نعره‌ای و برفتم ز هوش

    فتادند یاران من در خروش

    چو دیدند حیران فروماندند

    دعا بر خداوندِ رز خواندند

    درخت از زمین و شراب از درخت

    برآید عجب نبود ای نیک بخت

    کرامات محض است کز زیر خاک

    برآید خمی تا به سر جانِ پاک

    از اقبال می‌خواره نبود عجب

    روان گشته از چشمه ماءالعنب

    یکی گفت روزی می‌خواره بین

    که ناگه برآمد ز زیرزمین

    یکی گفت اگر صاحب بوستان

    نیت خیر کردست نیکوست آن

    یکی گفت بی چاره وقت گریز

    نهادست خنب و برفت است تیز

    به شکرانه‌ی فتح بابی چنین

    نهادیم سرها همه بر زمین

    چو شد خنب خالی به شکرانه‌ای

    درونش نهادیم دانگانه‌ای

    سر خنب کردیم در حال رُست

    سر خود گرفتیم چالاک و چست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha