کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ندانی اگر هیچ بویی بری

    مقامات میخوارگان سرسری

    کسانی که در بی‌خودی دم زنند

    جهانی به یک جرعه برهم زنند

    زمستان حق پرس اسرارِ می

    که افسرده بیرون نبردست پی

    چو در می تلف کردگان ذوق نیست

    دل افسردگان را سر شوق نیست

    حذر کن زمستان که رندی به گاه

    دو عالم بسوزد به یک برق آه

    ز مستان به ظاهر چه بینند باز

    همه آن که زیشان کنند احتراز

    ز بیرون خرابی شناسند و بس

    کمالی دهد از درون هر نفس

    برون گر خرابی و ویرانی است

    درون سر به سر گنج پنهانی است

    خرابی مردان اگر ننگری

    ز هر کنج گنجی برون آوری

    میازار دل‌های مستان مست

    که سرها ببرند بی تیغ و دست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha