کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مکن تا توانی به ناجنس میل

    منه خانه بنیاد بر راهِ سیل

    بود صحبت ناسزا فی‌المثل

    چو مستی که افعی نهد در بغل

    ز جاهل بترس این مثل هم خوش است

    که در زیر خاکسترش آتش است

    حذر کن ز هم صحبتِ ناپسند

    که از تَخم حنظل محال است قند

    چو ضایع کنی بهرۀ روزگار

    پشیمانی آن گه نیاید به کار

    حریفی مکن با فراتر نشین

    وگرنه به حسرت بر آذرنشین

    به صابون بشوی از فرومایه دست

    وز آن کالفتش با فرومایه هست

    فرومایه را رَه مده زینهار

    که هرگز به خیرت نیاید به کار

    به کُل از حریفِ مُعَربد ببُر

    که از خود ندارد خبر چون شتر

    بدان تا بدانی که معنیِ دوست

    حریفِ وفادارِ پاکیزه خوست

    دو مشکل بود هر دو در در کثیف

    که بد مست و بد خفت باشد حریف

    ازین هر دو واجب‌ شناس احتراز

    وگر نه مکن کار بر خود دراز

    اگر عاجز آیی به دفع بلا

    به دستِ جنونی شوی مبتلا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha