کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزی پسری با پدر خویش چنین گفت

    کان مردک بازاری از آن زرق چه جوید

    گفتا چه تفحص کنی احوال گروهی

    کز گند طمعشان سگ صیاد نبوید

    عاقل به چنان طایفهٔ دون نگراید

    مردم به سوی مزبله و جیفه نپوید

    بازار یکی مزرعهٔ تخم فسادست

    زان تخم در آن خاک چه پاشی که چه روید

    امید مکن راستی از پشت بنفشه

    تا روی تو چون لاله به خونابه نشوید

    قولی نبود راست‌تر از قول شهادت

    زان در همه بازار یکی راست نگوید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha