کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسنجر گفت غزّالی که ای شاه

    برون نیست از دو حالِ تو درین راه

    اگر بیداری اینجا چون نشینی

    که تا برهم زنی دیده، نه بینی

    وگر تو خفتهٔ این پادشائی

    نه بینی هیچ تا دیده گشائی

    بملکی چَند نازی چند خندی

    که تا چشمی گشائی و ببندی

    ازو آثار در عالم نه بینی

    کم از هیچی بوَد آن هم نه بینی

    تو گر خود یزدجرد پادشائی

    بکشته عاقبت در آسیائی

    اگر آگه نهٔ زان آسیا تو

    یکی بنگر بدین چرخ دو تا تو

    چو افتادی بدین چرخ دو تا در

    شوی آخر بپای آسیا در

    درین آتش چه عودی چه گیائی

    بخسپد شب چه شاهی چه گدائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha