کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی تابوت می‌بردند بر دست

    بدید از دور آن دیوانهٔ مست

    یکی را گفت این مرده که بودست

    که ناگه شیرِ مرگش در ربودست

    بدو گفتند ای مجنون پُر شور

    جوانی بود کُشتی گیرِ پُر زور

    بدیشان گفت دیوانه که برنا

    اگرچه بود در کُشتی توانا

    ولیکن می‌ندانست آن جگرسوز

    که ناگه باکه در کُشتی شد امروز

    حریفی بس تواناش اوفتادست

    بقوّت بی محاباش اوفتادست

    چنان در خاکش افکندست و در خون

    که دیگر برنخواهد خاست اکنون

    ولی الحمدلله می‌توان کرد

    که جائی می‌توان دید این جوانمرد

    چو چاره نیسب ز افتادن کسی را

    بدین دریا درافتادن بسی را

    تو گر اینجا در افتی جان نداری

    چو در برخاستن ایمان نداری

    خوش آمد عالمت افراختی بال

    فرو بردی بدین مردار چنگال

    تو این ده نه گرفتی نه خریدی

    همان انگار کین ده را ندیدی

    نیاید هیچ عاقل در جهانی

    که بر مردم سرآید در زمانی

    چرا جانت بعالم باز بستست

    که این عالم بیک دم باز بستست

    جهان آنست گر تو مردِ آنی

    شوی آنجا که هستی آن جهانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha