کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پسر گفتش گرت از جاه عارست

    که حبّ جاه مطلوب کبارست

    چو چشم از منصب و ازجاه برتافت

    کرا دیدی که او از جاه سر تافت

    ندیدی آنکه یوسف از بن چاه

    بتخت سلطنت افتاد و در جاه

    ندیدم در زمانه آدمی زاد

    ز حب جاه و حب مال آزاد

    زهر نوع آزمودم من بسی را

    که گلخن را نشد گلشن کسی را

    ور این هر دو کسی راگشت یکسان

    بود این شخص حیوانی نه انسان

    ولی چون آدمی ذوعقل باشد

    خری نبود بجاهش نقل باشد

    نه عیسی بر فلک رفتست از جاه

    فرشته دایم از جهلست در چاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha