کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسگ گفتند زر داری سگ از ننگ

    گهی فریاد می‌کرد و گهی جنگ

    چو سگ از ننگ زر فریاد دارد

    بیک جو خواجه چون دل شاد دارد

    سگ اندر ننگ زردر جنگ و بانگیست

    ترا زر می‌کند بانگ ارچه دانگیست

    ز جایی گر ترا دانگی درافتد

    ترا زان زر سقط بانگی درافتد

    اگر صد بدرهٔ زر برفشانی

    بود کم دانکی آن میزبانی

    الا ای مرد دنیا دار مستی

    چه خواهی دید زین دنیاپرستی

    چرا در بت پرستی ای هو جوی

    بسان کافران آوردهٔ روی

    چرا داری طریق کافران رت

    که تو زر می‌پرستی کافران بت

    بتی رز نیست صد من پیش کفار

    ترا یک جو زرست ای مرد دین دار

    برو دنیا بدنیا دار بگذار

    زر و بت در کف کفار بگذار

    نشاید زر به جز بت ساختن را

    نشاید بت به جز انداختن را

    اگر صد گنج زر در پیش گیری

    بروز واپسین درویش میری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha