کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    شبی شوقم شبیخون بر سر آورد

    ز غم در پای دل جوشی برآورد

    تنم زنار گبران در میان بست

    دل شوریده شوری در جهان بست

    بکلی از خرد بیگانه گشتم

    چو افیون خوردگان دیوانه گشتم

    چو زلفش بیقراری پیشه کردم

    فغان و آه و زاری پیشه کردم

    ز مژگان اشگ خونین میفشاندم

    به آبی آتش دل می‌نشاندم

    نمی‌آسودم از فریاد و زاری

    نمی‌ترسیدم از دشنام و خواری

    خروشم گوش گردون خیره میکرد

    هوا را دود آهم تیره میکرد

    پیاپی زهر هجران می‌چشیدم

    قلم بر هستی خود میکشیدم

    همه شب گرد منزلگاه یارم

    طواف کعبهٔ جان بود کارم

    ضمیرم با خیالش راز میخواند

    بسوز این بیتها را باز میخواند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha