کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو بشنید این سخن را سرو آزاد

    جوابش داد کای فرزانه استاد

    من آن شمعم که صد پروانه دارم

    کجا پروای این دیوانه دارم

    ندارد سودی این افسانه گفتن

    حدیث آنچنان دیوانه گفتن

    به دست خود کسی چون مار گیرد ؟

    غریبی را کسی چون یار گیرد ؟

    چنان شوریده‌ای با کس نسازد

    بود چون او که با وی عشق بازد

    من ار با او بیاری سر در آرم

    دگر پیش کسان چون سر بر آرم

    چو نادان و خیال اندیش مردیست

    مرا خواهد محال اندیش مردیست

    کسی کو با چنان آشفته رائی

    نشیند یک زمان روزی به جائی

    همانا زود دشمن کام گردد

    میان مردمان بدنام گردد

    بگو لطفی یکی زین کوی برگرد

    چنین تا چند کوبی آهن سرد

    دلت در عشقبازی ناتمام است

    بهل تا میزند جوشی که خام است

    ز دلداری که باشد دلپذیرت

    اگر البته باشد ناگزیرت

    طلب کن همچو خود بی‌آب و رنگی

    از این دیوانه‌ای بی‌نام و ننگی

    کزین در برنیاید هیچ کامت

    بسوزد جان در این سودای خامت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha