به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم عمر خیام

حکیم عمر خیامرباعی های عمر خیام (صادق هدایت)رباعی ۳۲: ای دل چو حقیقتِ جهان هست مَجاز،

6230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دل چو حقیقتِ جهان هست مَجاز،

چندین چه بَری خواری ازین رنجِ دراز!

تن را به قضا سپار و با درد بساز،

کاین رفته قلم زِ بهرِ تو ناید باز.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1رباعی ۳۱: تا کی ز چراغِ مسجد و دودِ کُنِشْت 2رباعی ۳۲: ای دل چو حقیقتِ جهان هست مَجاز،3باعی ۳۳: در گوشِ دلم گفت فلک پنهانی 4رباعی ۳۴: نیکی و بدی که در نهادِ بشر است،5 رباعی ۳۵: افسوس که نامهٔ جوانی طی شد،6رباعی ۳۶: افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد،7رباعی ۳۷: یک‌چند به کودکی به استاد شدیم؛8رباعی ۳۸: یارانِ موافق همه از دست شدند،9رباعی ۳۹: ای چرخِ فلک خرابی از کینهٔ توست،10رباعی ۴۰: چون چرخ به کام یک خردمند نگشت،11رباعی ۴۱: یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد،12رباعی ۴۲: می‌پرسیدی که چیست این نقشِ مجاز،13رباعی ۴۳: جامی است که عقل آفرین می‌زندش،14رباعی ۴۴: اجزای پیاله‌ای که درهم پیوست،15رباعی ۴۵: عالَم اگر ازبهرِ تو می‌آرایند،16رباعی ۴۶: از جملهٔ رفتگانِ این راهِ دراز،17رباعی ۴۷: می خور که به زیرِ گِل بسی خواهی خفت ...18باعی ۴۸: پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری،19رباعی ۴۹: بسیار بگشتیم به گِرْدِ در و دشت،20رباعی ۵۰: ما لُعْبَتِگانیم و فلک لُعبَت‌باز،21رباعی ۵۱: ای بس که نباشیم و جهان خواهد‌بود،22رباعی ۵۲: بر مَفْرشِ خاک خفتگان می‌بینم،23رباعی ۵۳: این کهنه رباط را که عالم نام است 24رباعی ۵۴: آن قصر که بهرام درو جام گرفت،25 رباعی ۵۵: مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،26رباعی ۵۶: آن قصر که بر چرخ همی‌زد پهلو،27 رباعی ۵۷: از تن چو برفت جان پاک من و تو،28رباعی ۵۸: هر ذره که بر روی زمینی بوده‌است،29رباعی ۵۹: ای پیرِ خردمند پِگَهْ‌تر برخیز،30رباعی ۶۰: بنگر ز صبا دامن گل چاک شده،31رباعی ۶۱: ابر آمد و زار بر سرِ سبزه گریست،32رباعی ۶۲: چون ابر به نوروز رخِ لاله بشست،33رباعی ۶۳: هر سبزه که بر کنار جویی رُسته‌است،34رباعی ۶۴: می خور که فلک بهر هلاک من و تو،35رباعی ۶۵: دیدم به سرِ عمارتی مردی فرد،36رباعی ۶۶: بردار پیاله و سبو ای دل‌جو،37رباعی ۶۷: بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی،38رباعی ۶۸: زان کوزهٔ میْ که نیست در وی ضرری،39رباعی ۶۹: بر کوزه‌گری پریر کردم گذری،40رباعی ۷۰: هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری،41رباعی ۷۱: در کارگه کوزه‌گری کردم رای،42رباعی ۷۲: این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌است،43رباعی ۷۳: در کارگهِ کوزه‌گری بودم دوش،44رباعی ۷۴: گر من ز می مُغانه مستم، هستم،45رباعی ۷۵: می خوردن و شاد بودن آیین من است،46رباعی ۷۶: من بی می ناب زیستن نتوانم،47رباعی ۷۷: امشب می جامِ یک‌مَنی خواهم‌کرد،48رباعی ۷۸: چون مُرده شوم، خاکِ مرا گُم سازید،49رباعی ۷۹: چون درگذرم به باده شویید مرا،50رباعی ۸۰: چندان بخورم شراب، کاین بوی شراب 51رباعی ۸۱: روزی که نهالِ عمر من کنده ‌شود،52رباعی ۸۲: در پای اجل چو من سرافکنده شوم،53رباعی ۸۳: یاران به موافقت چو دیدار کنید،54رباعی ۸۴: آنان‌که اسیر عقل و تمییز شدند،55رباعی ۸۵: ای صاحب فتوی، ز تو پرکارتریم،56رباعی ۸۶: شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی 57رباعی ۸۷: گویند که دوزخی بُوَد عاشق و مست،58رباعی ۸۸: گویند: بهشت و حورعین خواهد‌بود،59رباعی ۸۹: گویند: بهشت و حور و کوثر باشد،60رباعی ۹۰: گویند بهشتِ عَدْن با حور خوش است،61رباعی ۹۱: کس خُلْد و جَحیم را ندیده‌است ای دل ...62رباعی ۹۲: من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت،63رباعی ۹۳: چون نبست مقام ما درین دهر مُقیم،64رباعی ۹۴: چون آمدنم به من نَبُد روز نخست،65رباعی ۹۵: چون عمر به سر رسد، چه بغداد چه بلخ،66رباعی ۹۶: جُز راهِ قَلَندرانِ میخانه مپوی،67رباعی ۹۷: ساقی غمِ من بلند‌آوازه شده‌است،68رباعی ۹۸: تُنْگی میِ لَعْل خواهم و دیوانی،69رباعی ۹۹: من ظاهرِ نیستی و هستی دانم،70رباعی ۱۰۰: از من رَمَقی به سعی ساقی مانده‌است ...71رباعی ۱۰۱: ای بیخبران شکلِ مُجَسَّم هیچ است،72رباعی ۱۰۲: دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است،73رباعی ۱۰۳: دنیا به مراد رانده گیر، آخِر چه 74رباعی ۱۰۴: رندی دیدم نشسته بر خِنْگِ زمین 75رباعی ۱۰۵: این چرخِ فلک که ما در او حیرانیم،76رباعی ۱۰۶: چون نیست زِ هرچه هست جُز باد به دس ...77رباعی ۱۰۷: بنگر ز جهان چه طَرْف بربستم؟ هیچ،78رباعی ۱۰۸: از منزلِ کفر تا به دین، یک نفس است ...79رباعی ۱۰۹: شادی بطلب که حاصلِ عمر دمی است،80رباعی ۱۱۰: تا زُهره و مَهْ در آسمان گشته پدید ...81رباعی ۱۱۱: مهتاب به نور دامن شب بشکافت 82رباعی ۱۱۲: چون عهده نمی‌شود کسی فردا را،83رباعی ۱۱۳: این قافلهٔ عمر عجب می‌گذرد 84رباعی ۱۱۴: هنگام سپیده‌دم خروس سحری،85رباعی ۱۱۵: وقت سحر است، خیز ای مایهٔ ناز،86رباعی ۱۱۶: هنگام صبوح ای صنمِ فرخْ‌پی 87رباعی ۱۱۷: صبح است، دمی بر می گلرنگ زنیم،88رباعی ۱۱۸: روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه ...89رباعی ۱۱۹: فصلِ گُل و طَرْفِ جویْبار و لبِ کِ ...90رباعی ۱۲۰: بر چهرهٔ گُل نسیمِ نوروز خوش است،91رباعی ۱۲۱: ساقی، گل و سبزه بس طربناک شده‌است 92رباعی ۱۲۲: چون لاله به نوروز قدح گیر به دست،93رباعی ۱۲۳: هر گه که بنفشه جامه در رنگ زند،94رباعی ۱۲۴: برخیز و مخور غمِ جهانِ گُذران،95رباعی ۱۲۵: در دایرهِٔ سپهرِ ناپیدا غور،96رباعی ۱۲۶: از درسِ علوم جمله بگریزی بِهْ،97رباعی ۱۲۷: ایّامِ زمانه از کسی دارد ننگ،98رباعی ۱۲۸: از آمدنِ بهار و از رفتنِ دی،99رباعی ۱۲۹: زان پیش که نامِ تو ز عالَم برود 100رباعی ۱۳۰: ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم،101رباعی ۱۳۱: تَن زن چو به زیرِ فَلَکِ بی‌باکی،102رباعی ۱۳۲: می بر کفِ من نِهْ که دلم تاب است،103رباعی ۱۳۳: می نوش که عمرِ جاودانی این است،104رباعی ۱۳۴: با باده نشین، که مُلْکِ محمود این ...105رباعی ۱۳۵: امروز تو را دسترس فردا نیست،106رباعی ۱۳۶: دوْرانِ جهان بی می و ساقی هیچ است،107رباعی ۱۳۷: تا کی غمِ آن خورم که دارم یا نه؛108رباعی ۱۳۸: تا دست به اتفاق بر هم نزنیم،109رباعی ۱۳۹: لب بر لب کوزه بردم از غایت آز،110رباعی ۱۴۰: خیام، اگر ز باده مستی، خوش باش؛111رباعی ۱۴۱: فردا علم نفاق طی خواهم‌کرد،112رباعی ۱۴۲: گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست،113رباعی ۱۴۳: عمرت تا کی به خود‌پرستی گذرد،

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ