به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم عمر خیام

حکیم عمر خیامرباعی های عمر خیام (صادق هدایت)رباعی ۳۱: تا کی ز چراغِ مسجد و دودِ کُنِشْت

9090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا کی ز چراغِ مسجد و دودِ کُنِشْت؟

تا کی ز زیانِ دوزخ و سودِ بهشت؟

رو بر سر لوح بین که استادِ قضا

اندر ازل آن‌چه بودنی بود، نوشت.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1رباعی ۳۰: تا خاکِ مرا به قالب آمیخته‌اند،2رباعی ۳۱: تا کی ز چراغِ مسجد و دودِ کُنِشْت 3رباعی ۳۲: ای دل چو حقیقتِ جهان هست مَجاز،4باعی ۳۳: در گوشِ دلم گفت فلک پنهانی 5رباعی ۳۴: نیکی و بدی که در نهادِ بشر است،6 رباعی ۳۵: افسوس که نامهٔ جوانی طی شد،7رباعی ۳۶: افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد،8رباعی ۳۷: یک‌چند به کودکی به استاد شدیم؛9رباعی ۳۸: یارانِ موافق همه از دست شدند،10رباعی ۳۹: ای چرخِ فلک خرابی از کینهٔ توست،11رباعی ۴۰: چون چرخ به کام یک خردمند نگشت،12رباعی ۴۱: یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد،13رباعی ۴۲: می‌پرسیدی که چیست این نقشِ مجاز،14رباعی ۴۳: جامی است که عقل آفرین می‌زندش،15رباعی ۴۴: اجزای پیاله‌ای که درهم پیوست،16رباعی ۴۵: عالَم اگر ازبهرِ تو می‌آرایند،17رباعی ۴۶: از جملهٔ رفتگانِ این راهِ دراز،18رباعی ۴۷: می خور که به زیرِ گِل بسی خواهی خفت ...19باعی ۴۸: پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری،20رباعی ۴۹: بسیار بگشتیم به گِرْدِ در و دشت،21رباعی ۵۰: ما لُعْبَتِگانیم و فلک لُعبَت‌باز،22رباعی ۵۱: ای بس که نباشیم و جهان خواهد‌بود،23رباعی ۵۲: بر مَفْرشِ خاک خفتگان می‌بینم،24رباعی ۵۳: این کهنه رباط را که عالم نام است 25رباعی ۵۴: آن قصر که بهرام درو جام گرفت،26 رباعی ۵۵: مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،27رباعی ۵۶: آن قصر که بر چرخ همی‌زد پهلو،28 رباعی ۵۷: از تن چو برفت جان پاک من و تو،29رباعی ۵۸: هر ذره که بر روی زمینی بوده‌است،30رباعی ۵۹: ای پیرِ خردمند پِگَهْ‌تر برخیز،31رباعی ۶۰: بنگر ز صبا دامن گل چاک شده،32رباعی ۶۱: ابر آمد و زار بر سرِ سبزه گریست،33رباعی ۶۲: چون ابر به نوروز رخِ لاله بشست،34رباعی ۶۳: هر سبزه که بر کنار جویی رُسته‌است،35رباعی ۶۴: می خور که فلک بهر هلاک من و تو،36رباعی ۶۵: دیدم به سرِ عمارتی مردی فرد،37رباعی ۶۶: بردار پیاله و سبو ای دل‌جو،38رباعی ۶۷: بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی،39رباعی ۶۸: زان کوزهٔ میْ که نیست در وی ضرری،40رباعی ۶۹: بر کوزه‌گری پریر کردم گذری،41رباعی ۷۰: هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری،42رباعی ۷۱: در کارگه کوزه‌گری کردم رای،43رباعی ۷۲: این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌است،44رباعی ۷۳: در کارگهِ کوزه‌گری بودم دوش،45رباعی ۷۴: گر من ز می مُغانه مستم، هستم،46رباعی ۷۵: می خوردن و شاد بودن آیین من است،47رباعی ۷۶: من بی می ناب زیستن نتوانم،48رباعی ۷۷: امشب می جامِ یک‌مَنی خواهم‌کرد،49رباعی ۷۸: چون مُرده شوم، خاکِ مرا گُم سازید،50رباعی ۷۹: چون درگذرم به باده شویید مرا،51رباعی ۸۰: چندان بخورم شراب، کاین بوی شراب 52رباعی ۸۱: روزی که نهالِ عمر من کنده ‌شود،53رباعی ۸۲: در پای اجل چو من سرافکنده شوم،54رباعی ۸۳: یاران به موافقت چو دیدار کنید،55رباعی ۸۴: آنان‌که اسیر عقل و تمییز شدند،56رباعی ۸۵: ای صاحب فتوی، ز تو پرکارتریم،57رباعی ۸۶: شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی 58رباعی ۸۷: گویند که دوزخی بُوَد عاشق و مست،59رباعی ۸۸: گویند: بهشت و حورعین خواهد‌بود،60رباعی ۸۹: گویند: بهشت و حور و کوثر باشد،61رباعی ۹۰: گویند بهشتِ عَدْن با حور خوش است،62رباعی ۹۱: کس خُلْد و جَحیم را ندیده‌است ای دل ...63رباعی ۹۲: من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت،64رباعی ۹۳: چون نبست مقام ما درین دهر مُقیم،65رباعی ۹۴: چون آمدنم به من نَبُد روز نخست،66رباعی ۹۵: چون عمر به سر رسد، چه بغداد چه بلخ،67رباعی ۹۶: جُز راهِ قَلَندرانِ میخانه مپوی،68رباعی ۹۷: ساقی غمِ من بلند‌آوازه شده‌است،69رباعی ۹۸: تُنْگی میِ لَعْل خواهم و دیوانی،70رباعی ۹۹: من ظاهرِ نیستی و هستی دانم،71رباعی ۱۰۰: از من رَمَقی به سعی ساقی مانده‌است ...72رباعی ۱۰۱: ای بیخبران شکلِ مُجَسَّم هیچ است،73رباعی ۱۰۲: دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است،74رباعی ۱۰۳: دنیا به مراد رانده گیر، آخِر چه 75رباعی ۱۰۴: رندی دیدم نشسته بر خِنْگِ زمین 76رباعی ۱۰۵: این چرخِ فلک که ما در او حیرانیم،77رباعی ۱۰۶: چون نیست زِ هرچه هست جُز باد به دس ...78رباعی ۱۰۷: بنگر ز جهان چه طَرْف بربستم؟ هیچ،79رباعی ۱۰۸: از منزلِ کفر تا به دین، یک نفس است ...80رباعی ۱۰۹: شادی بطلب که حاصلِ عمر دمی است،81رباعی ۱۱۰: تا زُهره و مَهْ در آسمان گشته پدید ...82رباعی ۱۱۱: مهتاب به نور دامن شب بشکافت 83رباعی ۱۱۲: چون عهده نمی‌شود کسی فردا را،84رباعی ۱۱۳: این قافلهٔ عمر عجب می‌گذرد 85رباعی ۱۱۴: هنگام سپیده‌دم خروس سحری،86رباعی ۱۱۵: وقت سحر است، خیز ای مایهٔ ناز،87رباعی ۱۱۶: هنگام صبوح ای صنمِ فرخْ‌پی 88رباعی ۱۱۷: صبح است، دمی بر می گلرنگ زنیم،89رباعی ۱۱۸: روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه ...90رباعی ۱۱۹: فصلِ گُل و طَرْفِ جویْبار و لبِ کِ ...91رباعی ۱۲۰: بر چهرهٔ گُل نسیمِ نوروز خوش است،92رباعی ۱۲۱: ساقی، گل و سبزه بس طربناک شده‌است 93رباعی ۱۲۲: چون لاله به نوروز قدح گیر به دست،94رباعی ۱۲۳: هر گه که بنفشه جامه در رنگ زند،95رباعی ۱۲۴: برخیز و مخور غمِ جهانِ گُذران،96رباعی ۱۲۵: در دایرهِٔ سپهرِ ناپیدا غور،97رباعی ۱۲۶: از درسِ علوم جمله بگریزی بِهْ،98رباعی ۱۲۷: ایّامِ زمانه از کسی دارد ننگ،99رباعی ۱۲۸: از آمدنِ بهار و از رفتنِ دی،100رباعی ۱۲۹: زان پیش که نامِ تو ز عالَم برود 101رباعی ۱۳۰: ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم،102رباعی ۱۳۱: تَن زن چو به زیرِ فَلَکِ بی‌باکی،103رباعی ۱۳۲: می بر کفِ من نِهْ که دلم تاب است،104رباعی ۱۳۳: می نوش که عمرِ جاودانی این است،105رباعی ۱۳۴: با باده نشین، که مُلْکِ محمود این ...106رباعی ۱۳۵: امروز تو را دسترس فردا نیست،107رباعی ۱۳۶: دوْرانِ جهان بی می و ساقی هیچ است،108رباعی ۱۳۷: تا کی غمِ آن خورم که دارم یا نه؛109رباعی ۱۳۸: تا دست به اتفاق بر هم نزنیم،110رباعی ۱۳۹: لب بر لب کوزه بردم از غایت آز،111رباعی ۱۴۰: خیام، اگر ز باده مستی، خوش باش؛112رباعی ۱۴۱: فردا علم نفاق طی خواهم‌کرد،113رباعی ۱۴۲: گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست،114رباعی ۱۴۳: عمرت تا کی به خود‌پرستی گذرد،

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ