زشت رویی پیش طبیب رفت که بر زشتترین جایی دملی برآورده ام. طبیب تیز در روی او نگریست و گفت: دروغ می گویی، اینک روی تو را می بینم، بر وی هیچ دملی نیست!
ز زشتی است که سلطان شرع نپسندد
که عضوهای فرود از کمر برهنه کنی
چو رویت از همه جا زشت تر بود چه عجب
که رو بپوشی و جای دگر برهنه کنی