کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فرزدق ملک بصره را که خالد نام داشت مدح کرد. صله مدح خود چنان که می خواست نیافت به این دو بیتش هجو کرد:

    لقد غرنی من خالد باب داره

    ولم ادر ان للوم حشو اهابه

    ولست و ان اخطات فی مدح خالد

    باول انسان خری فی ثیابه

    می گوید:

    آراسته بیرون سرایی دیدم

    در مدح خداوند سرا پیچیدم

    آلود شعار شعر پاکیزه من

    از لوث حدث چو مدحش اندیشیدم

    چون این دو بیت به خالد رسید، ده هزار درم به وی فرستاد و پیغام داد که به این درمها معنی را که از باطن خود نموده ای و ظاهر خود را به آن آلوده ای بشوی.

    عجب مدار ز ممدوح اگر کند احسان

    بجای مادح خود گرچه نیک و بد گوید

    ز بحر جود کند رشحه ای روان که بدان

    ز لوح خاطر خود حرف ذم خود شوید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha