طبیبی را دیدند که هرگاه به گورستان رسیدی ردا در سر کشیدی از سبب آنش سؤال کردند گفت: از مردگان این گورستان شرم می دارم، بر هر که می گذرم ضربت من خورده است و در هر که می نگرم از شربت من مرده است!
ای رای تو در علاج بیمار علیل
برداشته ای ز گردن عزرائیل
ای صنعت طب شکسته بازار از تو
هرچند بود به رنج بیمار از تو
المنة لله که عجب خوشنودند
غسال و کفن فروش و حفار از تو
یکی از حکما گفته است: طبیب ناقص وباست مر عامه را.
ای که هستی ز طب ناقص خویش