کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم

    همچو مجنون خیمه را در دامن صحرا زدیم

    زندگانی بهر ما چون غیر دردسر نداشت

    بر حیات خود به دست مرگ پشت پا زدیم

    تا به مژگان تو دل بستیم در میدان عشق

    خویش را بر یک سپاهی با تن تنها زدیم

    بی نیازی بین که با این مفلسی از فر فقر

    طعنه بر جاه جم و دارائی دارا زدیم

    تا قیامت وعده کوثر خمارم می گذاشت

    باده را در محفل آن حور با هورا زدیم

    کیست این ماه مبارک کانچه را ما داشتیم

    در قمار عشق او شب تا سحر یک جا زدیم

    گر خطرها داشت در پای سیاست فرخی

    حالیا ما با توکل، دل بر این دریا زدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha