کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی

    دست خود ز جان شستم از برای آزادی

    تا مگر به دست آرم دامن وصالش را

    می‌دوم به پای سر در قفای آزادی

    با عوامل تکفیر صنف ارتجاعی باز

    حمله می‌کند دایم بر بنای آزادی

    در محیط طوفان‌زای، ماهرانه در جنگ است

    ناخدای استبداد با خدای آزادی

    شیخ از آن کند اصرار بر خرابی احرار

    چون بقای خود بیند در فنای آزادی

    دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین

    می‌توان تو را گفتن پیشوای آزادی

    فرخی ز جان و دل می‌کند در این محفل

    دل نثار استقلال، جان فدای آزادی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha