به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بینی چو جمال شمع ریزان
چون شمع ترا به لب رسد جان
چون شمع جبین چو بر فروزند
دل را بازند و باز سوزند
چون شان عسل شود از ایشان
هر روز هزار خانه ویران
گشت از رُخشان که هست گلشن
چشم و دل من چو شمع روشن
زین شعله دلم چو شمع گردید
سر رشته ی صد هزار امّید
دل ها چو ز جورشان گدازند
با سوز درون چو شمع سازند
آتش در سر چو شمع دارند
چون اشک ز چشم تر نبارند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.