به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نجار پسر زند همیشه
بر پای دلم ز جور تیشه
بر بستر کاهشم فکنده
چون تخته بزیر زخم رنده
تا آمد و رفت آن پسر دید
در سینه دلم غبار گردید
گامی که نهاده پس کشیده
چون ارّه امید من بریده
تا دل ز خیال او کباب است
زو دنیی و عقبیم خرابست
چون ارّه ز دست آن پریوش
هستم ز دو سر درین کشاکش
تا با غم او مرا شمار است
حق از دو طرف به دست یار است
چون وجد کنم چو متّه آهنگ
سوراخ شود ز وجد من سنگ
چون ارّه بود به چشم دشمن
از خار جفاش سینه ی من
بنمود بر استخوان من پوست
بر پنجره کاغذ از غم دوست
رخساره چنین و در مهارت
هستند ز قدرت حق آیت
بندند در از وقوف چالاک
از تخته ی روز و شب بر افلاک
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.