کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دید حنائی به . . . یلر میل زن خویش
    وانچه کلان . . . ایر شهر خیل زن خویش
    برد زنش را به . . . ایر خوردن مهمان
    رفت بهر خانه ای طفیل زن خویش
    داد به . . . ادن بزن سبیل و ز کنجی
    گرم فرو . . . ید بر سبیل زن خویش
    غله امسال اگر گروگان گردد
    جمله بپیماید او بکیل زن خویش
    مفت زن و زن بمزد گشت و فرو جست
    از نفقات نهار و لیل زن خویش
    ویل نیاید اگر بقلب حنائی
    بر شده بیند بچرخ ویل زن خویش
    کرد زن خویش را سهیل خر انبار
    گشت حنائی همان سهیل زن خویش
    بر سر او سیل غم براند زن و رفت
    تا کندی ناودان بسیل زن خویش
    . . . ایر به . . . ون کسی بود که نگوید
    دید حنائی به . . . ایر میل زن خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha