خسرو آل امیران ای امیران سخن
در ثنا و مدح تو روشن دل و روشن ضمیر
صدر دریا دل نظام الدین که باشد از قیاس
پیش دریای دل بیحد تو، دریا غدیر
ای بیدل سیم و زر از غایت جود و کرم
دست راد ت ز پا افتادگان را دستگیر
پایت ار رنجور شد از سوزن زرین رکاب
یکدو روز آسوده شو بر گوشه سیمین سریر
چون ز دست راد تو خلق جهان در راحتند
دست خود بر پای خود نه تا شوی راحت پذیر
تا بخاک پای تو سوگند ما باشد درست
بر زمین بخرام خوش، تا گرددت سهل و یسیر