رفتی تو تا از چشم من، از جسم من جان میرود
جان از تن بیمار من ، دنبال جانان میرود
یا رب چسازم از غمش، رنجیده خاطر از برم
پیچیده دامن در کمر، سرو خرامان میرود
مارا بهجران ای صنم، از محنت رنج و ستم
هرلحظه سیلاب سرشک ، از چشم گریان میرود
از سوز دل در جستجو، بهر سراغ روی او
هر صحبدم در کوی او ، خورشید تابان میرود
آن دلبر سیمین بدن ، باطرۀ مشک ختن
بهر تماشا در چمن ، کاکل پریشان میرود
در گلستان کوی او ، همراه خیل قمریان
بهر تماشای قدش، سرو از گلستان میرود
تیمور شاه آن دلبرم، با شیوۀ جور و ستم
از من گریزان دمبدم، سوی رقیبان میرود