کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دانشمندی را دیدم به کسی مبتلا شده و رازش برملا افتاده. جور فراوان بردی و تحمل بی کران کردی.

    باری به لطافتش گفتم: دانم که تو را در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلّتی نیست، با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن.

    گفت: ای یار! دست عتاب از دامن روزگارم بدار. بارها در این مصلحت که تو بینی اندیشه کردم و صبر بر جفای او سهل‌تر آید همی که صبر از دیدن او و حکما گویند: دل بر مجاهده نهادن آسان‌تر است که چشم از مشاهده بر گرفتن.

    هر که بی او به سر نشاید برد

    گر جفایی کند بباید برد

    روزی از دست گفتمش زنهار

    چند از آن روز گفتم استغفار

    نکند دوست زینهار از دوست

    دل نهادم بر آنچه خاطر اوست

    گر به لطفم به نزد خود خواند

    ور به قهرم براند او داند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha