کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش
    که داغ تازه‌ای بگذاردم بر دل ز هجرانش
    پس از عمری که می‌گردد به کامم یک نفس گردون
    نمی‌دانم که می‌سازد؟ همان ساعت پشیمانش
    چو از هم آشیان افتاد مرغی دور و تنها شد
    بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش
    ز بی‌تابی همی جویم ز هر کس چارهٔ دردی
    که می‌دانم فرو می‌ماند افلاطون ز درمانش
    دلش سخت است و پیمان سست از آن بی‌مهر سنگین‌دل
    نبودم شکوه‌ای گر چون دلش می‌بود پیمانش
    به من گفتی که جور من نهان می‌دار از مردم
    تو هم نوعی جفا می‌کن که بتوان داشت پنهانش
    تن هاتف نزار از درد دوری دیدی و دردا
    ندانستی که هجرانت چها کرده است با جانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha