کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش
    کسی دارد که دارد در کنار خویش یاری خوش
    دل از مهر بتان برداشتم آسودم این است این
    اگر دارد شرابی مستیی ناخوش خماری خوش
    خوشم با انتظار امید وصل یار چون دارم
    خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش
    بود در بازی عشق بتان، جان باختن، بردن
    میان دلربایان است و جانبازان قماری خوش
    به مسجدها برآرم چند با زهاد بیکاره
    خوشا رندان که در میخانه‌ها دارند کاری خوش
    دو روزی بگذرد گو ناخوش از هجرش به من هاتف
    که بگذشته است بر من در وصالش روزگاری خوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha