کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    الهی اکبر از تو اصغر از تو
    بخون آغشتگانم یکسر از تو
    اگر صد بار دیگر بایدم کشت
    حسین از تو سر از تو خنجر از تو
    قضای تو چو بروفق تقاضا است
    بزشت و خوب دادی آنچه خود خواست
    الهی حنجر از من خنجر از شمر
    نصیب خود برد از تو کج و راست
    چنان سرگرم صهبای الستم
    که سر از پا ندانم بسکه مستم
    همین دانم که از بهر نثارت
    بدست انگشتری مانده است و دستم
    بلائی کز توام ای داور آید
    مرا از نکهت جان خوشتر آید
    بمیدان وفا من بی سر آیم
    بسویت عاشقان گر باسر آید
    تماشا پای شوقم برده از جا
    سراپا گشته ام غرق تجلّی
    در اثباتت ز نفی لا گذشتم
    شدم خود عین استثنای الا
    برای قتل من خصم کج اندیش
    کشیده لشگر کین از پس و پیش
    یکی سر میبرد از من یکی دست
    من از ذوق تجلّی رفته از خویش
    بدل تا سر خط مهرت نوشتم
    همه بود و نبود از دست هشتم
    ز تو بود آنچه در راه تو دارم
    که من از خویشتن تخمی نکشتم
    الهی با تو آن عهدی که راندم
    بحمدالله بسر منزل رساندم
    هر آن دُرّی که در گنجینه ام بود
    یکایک بر سر راهت فشاندم
    صبا از من برو سوی مدینه
    بگو با مادرم کی بی قرینه
    بیا یکدم ببالین حسینت
    تسلّی ده به کلثوم و سکینه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha