کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم
    با وجودش ز من آواز نیاید که منم
    پیرهن گو همه پر باش ز پیکان بلا
    که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم
    باش یکدم که کنم پیرهن شوق قبا
    ایکمان کش که زنی ناوک پیکان به تنم
    عشق را روز بهار است کجا شد رضوان
    تا برد لاله بدامن سوی خلد از چمنم
    روز عهد است بکش اسپرم ایعقل ز پیش
    تا تصور نکند خصم که پیمان شکنم
    می نیاید بکمن راست تن کشتۀ عشق
    خصم دون بیهده گو باز ندوزد کفنم
    هانفم میدهد از غیب ندا شمر کجاست
    گوشتابی که بیاد آمده عهد کهنم
    سخت دلتنک شدم همتی ایشهپر تیر
    بشکن ایندام بکش باز بسوی وطنم
    دایۀ عشق ز بس داد، مرا خون جگر
    میدمد آبلۀ زخم کنون از بدنم
    کوی مطلع چه عجب گر برم از فارس فارس
    تا بمدح تو شها تیر شیرین سخنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha