کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیامد به بالین پور جوان
    بیفتاد بر خاک زار و نوان
    هم آغوش شد سرو آزاد را
    به زاری برافراخت فریاد را
    بزد بوسه بر پا و دست و سرش
    بدان هر دو گلبرگ از خون ترش
    ببوسید لعل شکر پاسخش
    ببویید آن سنبل فرخش
    بمالید چون غاره خونش به روی
    سپس روی بنهاده بر روی اوی
    بگفتا: جوانا، سرا، سرورا
    به دیدار و گفتار پیغمبرا
    ز رویم چرا دیده بر بسته ای
    همانا ز بس تاختن خسته ای
    تن افکار گردیدی از ترکتاز
    که اینگونه بر خوابت آمد نیاز
    یکی سر بر آر گزین رود من
    از این خواب خوش، بهر بدرود من
    چه سان می سپارم من این راه چون؟
    دلم پیش تو، تن به پشت هیون
    خدا راجوان رحمی آخر به پیر
    دراین روز تنگم تو شو دستگیر
    الا ای بهار خزان دیده ام
    شکیب دلم، بینش دیده ام
    مرا کاش می گشت بیننده، کور
    و یا خوابگاهم شدی خاک گور
    نمی دیدمت خفته در خون و خاک
    سرت برنی و پیکرت چاک چاک
    که افکندت از اسب ای شهسوار
    که مادر زمرگش شود سوگوار
    که طاووس باغ مرا پر شکست؟
    که بر من در شادکامی ببست
    گل فاطمه را که پژمرده کرد؟
    نبی را ز داغش که افسرده کرد؟
    ایا یوسف من تو را گاه سور
    به کابین در آمد زلیخای گور
    تو را رخت دامادی آمد کفن
    دریغا که آن هم نداری به تن
    من از خاک خوشنودم ای کامیاب
    که پوشیده دارد تنت ز آفتاب
    نهاده زمین مادرانه سرت
    به سینه که بر سر نبد مادرت
    ز سویی نشستند با صد فسوس
    به بالین داماد، مام و عروس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha