کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پی خود ستایی زبان برگشود
    دو بیتی به تازی زبان بر سرود
    که از تیغ ما کشته شد بوتراب
    سر زاده گانش در آمد به خواب
    ببستیم چون مردم ترک و زنج
    زنان و را دست دادیم رنج
    خروشید بانو به وی گفت: هان
    چه گفتی که سنگت رسد بردهان
    بنازی زقتل گروهی که کرد
    ز هر عیبشان پاک یزدان فرد
    زبان بند و بر زشتی خود مبال
    که باشد بدی کیفر بد سگال
    از آنتان به ما رشک آمد پدید
    که یزدانمان از شما برگزید
    نباشد چو دریا به جوش از سراب
    نگیرد گنه کس به دریای آب
    به هرکس خدا داد آن را که خواست
    کسی را نه یارای چون و چراست
    زگفتار بانو چو ابر بهار
    گرستند مرد و زن کوفه زار
    خروش زن و مرد ازکوی و بام
    گذشت از برگنبد نیلفام
    بگفتند: کای دختر شهریار
    از این بیش ما را مکن شرمسار
    چو خاموش شد فاطمه از خروش
    ز غم زد دل ام کلثوم، جوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha