کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بلند اختری نام او بختیار

    قوی دستگه بود و سرمایه‌دار

    به کوی گدایان درش خانه بود

    زرش همچو گندم به پیمانه بود

    چو درویش بیند توانگر به ناز

    دلش بیش سوزد به داغ نیاز

    زنی جنگ پیوست با شوی خویش

    شبانگه چو رفتش تهیدست، پیش

    که کس چون تو بدبخت، درویش نیست

    چو زنبور سرخت جز این نیش نیست

    بیاموز مردی ز همسایگان

    که آخر نیم قحبهٔ رایگان

    کسان را زر و سیم و ملک است و رخت

    چرا همچو ایشان نه‌ای نیکبخت؟

    بر آورد صافی دل صوف پوش

    چو طبل از تهیگاه خالی خروش

    که من دست قدرت ندارم به هیچ

    به سرپنجه دست قضا بر مپیچ

    نکردند در دست من اختیار

    که من خویشتن را کنم بختیار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha