کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنین گفت پیش زغن کرکسی

    که نبود ز من دوربین‌تر کسی

    زغن گفت از این در نشاید گذشت

    بیا تا چه بینی بر اطراف دشت

    شنیدم که مقدار یک روزه راه

    بکرد از بلندی به پستی نگاه

    چنین گفت دیدم گرت باور است

    که یک دانه گندم به هامون بر است

    زغن را نماند از تعجب شکیب

    ز بالا نهادند سر در نشیب

    چو کرکس بر دانه آمد فراز

    گره شد بر او پایبندی دراز

    ندانست از آن دانه‌ای خوردنش

    که دهر افکند دام در گردنش

    نه آبستن در بود هر صدف

    نه هر بار شاطر زند بر هدف

    زغن گفت از آن دانه دیدن چه سود

    چو بینایی دام خصمت نبود؟

    شنیدم که می‌گفت و گردن به بند

    نباشد حذر با قدر سودمند

    اجل چون به خونش بر آورد دست

    قضا چشم باریک بینش ببست

    در آبی که پیدا نگردد کنار

    غرور شناور نیاید به کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha