کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنیدم که نابالغی روزه داشت

    به صد محنت آورد روزی به چاشت

    به کتابش آن روز سائق نبرد

    بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد

    پدر دیده بوسید و مادر سرش

    فشاندند بادام و زر بر سرش

    چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز

    فتاد اندر او ز آتش معده سوز

    به دل گفت اگر لقمه چندی خورم

    چه داند پدر غیب یا مادرم؟

    چو روی پسر در پدر بود و قوم

    نهان خورد و پیدا به سر برد صوم

    که داند چو در بند حق نیستی

    اگر بی وضو در نماز ایستی؟

    پس این پیر از آن طفل نادان تر است

    که از بهر مردم به طاعت در است

    کلید در دوزخ است آن نماز

    که در چشم مردم گزاری دراز

    اگر جز به حق می‌رود جاده‌ات

    در آتش فشانند سجاده‌ات

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha