کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به خشم از ملک بنده‌ای سربتافت

    بفرمود جستن کسش در نیافت

    چو بازآمد از راه خشم و ستیز

    به شمشیر زن گفت خونش بریز

    به خون تشنه جلاد نامهربان

    برون کرد دشنه چو تشنه زبان

    شنیدم که گفت از دل تنگ ریش

    خدایا بحل کردمش خون خویش

    که پیوسته در نعمت و ناز و نام

    در اقبال او بوده‌ام دوستکام

    مبادا که فردا به خون منش

    بگیرند و خرم شود دشمنش

    ملک را چو گفت وی آمد به گوش

    دگر دیگ خشمش نیاورد جوش

    بسی بر سرش داد و بر دیده بوس

    خداوند رایت شد و طبل و کوس

    به رفق از چنان سهمگن جایگاه

    رسانید دهرش بدان پایگاه

    غرض زین حدیث آن که گفتار نرم

    چو آب است بر آتش مرد گرم

    تواضع کن ای دوست با خصم تند

    که نرمی کند تیغ برنده کند

    نبینی که در معرض تیغ و تیر

    بپوشند خفتان صد تو حریر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha