کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عزیزی در اقصای تبریز بود

    که همواره بیدار و شب خیز بود

    شبی دید جایی که دزدی کمند

    بپیچید و بر طرف بامی فکند

    کسان را خبر کرد و آشوب خاست

    ز هر جانبی مرد با چوب خاست

    چو نامردم آواز مردم شنید

    میان خطر جای بودن ندید

    نهیبی از آن گیر و دار آمدش

    گریز به وقت اختیار آمدش

    ز رحمت دل پارسا موم شد

    که شب دزد بیچاره محروم شد

    به تاریکی از پی فراز آمدش

    به راهی دگر پیشباز آمدش

    که یارا مرو کآشنای توام

    به مردانگی خاک پای توام

    ندیدم به مردانگی چون تو کس

    که جنگاوری بر دو نوع است و بس

    یکی پیش خصم آمدن مردوار

    دوم جان به در بردن از کارزار

    بر این هر دو خصلت غلام توام

    چه نامی که مولای نام توام؟

    گرت رای باشد به حکم کرم

    به جایی که می‌دانمت ره برم

    سرایی است کوتاه و در بسته سخت

    نپندارم آنجا خداوند رخت

    کلوخی دو بالای هم بر نهیم

    یکی پای بر دوش دیگر نهیم

    به چندان که در دستت افتد بساز

    از آن به که گردی تهیدست باز

    به دلداری و چاپلوسی و فن

    کشیدش سوی خانهٔ خویشتن

    جوانمرد شبرو فرو داشت دوش

    به کتفش برآمد خداوند هوش

    به غلطاق و دستار و رختی که داشت

    ز بالا به دامان او در گذاشت

    وز آنجا برآورد غوغا که دزد

    ثواب ای جوانان و یاری و مزد

    به در جست از آشوب دزد دغل

    دوان، جامهٔ پارسا در بغل

    دل آسوده شد مرد نیک اعتقاد

    که سرگشته‌ای را برآمد مراد

    خبیثی که بر کس ترحم نکرد

    ببخشود بر وی دل نیکمرد

    عجب ناید از سیرت بخردان

    که نیکی کنند از کرم با بدان

    در اقبال نیکان بدان می‌زیند

    وگر چه بدان اهل نیکی نیند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha