به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانیرباعی هاشمارهٔ ۴۸: تنها نه به خون این دل مفتون خسبد

2090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تنها نه به خون این دل مفتون خسبد
آن گونه که نه از دست تو در خون خسبد
باشد مثلی که خون بخسبد یارب
در طره چون شبت دلم چون خسبد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷: بی روی تو جان محنت اندوز مباد 2شمارهٔ ۴۸: تنها نه به خون این دل مفتون خسبد 3شمارهٔ ۴۹: از دیده ی من چو دل برون می افتد 4شمارهٔ ۵۰: آن شوخ که دل ز مهر و مه میدزدد 5شمارهٔ ۵۱: شوخی که کنون دوری من نپسندد 6شمارهٔ ۵۲: گر زان که فلک اهل دلی نگذارد 7شمارهٔ ۵۳: هرچند دلم غم تو خون میبارد 8شمارهٔ ۵۴: بیچاره دلم راه به کاری نبرد 9شمارهٔ ۵۵: روزم به غم و شبم به شب میگذرد 10شمارهٔ ۵۶: افسوس که بخت بد کم اقبالی کرد 11شمارهٔ ۵۷: در سینه ز جوش خون دل دردا مرد 12شمارهٔ ۵۸: آن چشم که خون خلق در خواب خورد 13شمارهٔ ۵۹: ای آن که غمت بدهر شور اندازد 14شمارهٔ ۶۰: چون بر رخت آن زلف پریشان لرزد 15شمارهٔ ۶۱: شوخی که مرا درگه و بیگه سوزد 16شمارهٔ ۶۲: آن تازه نهال چند سرکش باشد 17شمارهٔ ۶۳: چون کار تو دل شکستن من باشد 18شمارهٔ ۶۴: تا کی رخم از گلاب گلگون باشد 19شمارهٔ ۶۵: آن چشم که فتنه دل و دین باشد 20شمارهٔ ۶۶: آن را که به ایزد سر و کاری باشد 21شمارهٔ ۶۷: هر روز دلم را اسیر خالی باشد 22شمارهٔ ۶۸: عاشق شب وصل یار هم درد کشد 23شمارهٔ ۶۹: تا یار سیه بیهوش چو بخت من شد 24شمارهٔ ۷۰: شوخی که دلش داغ دل گلشن شد 25شمارهٔ ۷۱: هرچند که عمر مایه ناز آمد 26شمارهٔ ۷۲: شوخی که جفا به از وفا میداند 27شمارهٔ ۷۳: دونی دو که مردهای بنگ و برشند 28شمارهٔ ۷۴: مرغ دل من هم به رو هم بال افکند 29شمارهٔ ۷۵: تا جان تو عزم رفتن از تن نکند 30شمارهٔ ۷۶: عاشق باید که از طلب ننشیند 31شمارهٔ ۷۷: جمعی که ثنات رایگان میگویند 32شمارهٔ ۷۸: گر تیرگی روز من غم فرسود 33شمارهٔ ۷۹: ای آن که تو را میل به گلزار بود 34شمارهٔ ۸۰: ای آن که تو را مدار بر زور بود 35شمارهٔ ۸۱: آن بی حاصل که وصل بگذاشته بود 36شمارهٔ ۸۲: دی بابت هرزه گرد بی حاصل خود 37شمارهٔ ۸۳: نقش رخ او ز چشم بینا نرود 38شمارهٔ ۸۴: از گریه اگر چه یار همدم نشود 39شمارهٔ ۸۵: ای چشمم از انتظار روی تو سفید 40شمارهٔ ۸۶: اول طلب بخت بلندی باید 41شمارهٔ ۸۷: از دیده زهاد اگر زود آید 42شمارهٔ ۸۸: در علم و عمل هرکه مکمل گردید 43شمارهٔ ۸۹: عمریست که دل حدیث وصلت گوید 44شمارهٔ ۹۰: ای راحت دیده و دل ای نور بصر 45شمارهٔ ۹۱: در دام تو هر دم کشم آزار دگر 46شمارهٔ ۹۲: اینک مشهد ای دل از غفلت کور 47شمارهٔ ۹۳: تا نزد یکی بیار زو دوری دور 48شمارهٔ ۹۴: از چشم تو مرد و زن نفورند نفور 49شمارهٔ ۹۵: ای خواجه به سوی حق ز دنیای مجاز 50شمارهٔ ۹۶: یک ذره ز خاک پای آن ماه طراز 51شمارهٔ ۹۷: ای آن که به حسن و حسن صوتی ممتاز 52شمارهٔ ۹۸: دور از رخ دلگشایت ای مایه ناز 53شمارهٔ ۹۹: بی گریه به سر نمی برم نیم نفس 54شمارهٔ ۱۰۰: آن دل که هوس داشت اسیر همه کس 55شمارهٔ ۱۰۱: شهانه دلم ساخت مفتون زلفش 56شمارهٔ ۱۰۲: آن خواجه که کم باد ز عالم نامش 57شمارهٔ ۱۰۳: رفتن نتوان به کوی آن کافر کیش 58شمارهٔ ۱۰۴: چندان که دلم پیش تو می سوزد بیش 59شمارهٔ ۱۰۵: هند وی سر زلف تو ای کافر کیش 60شمارهٔ ۱۰۶: دانم کنم آرزو حیرانی خویش 61شمارهٔ ۱۰۷: ای برده هوا سوی سماکت به سمک 62شمارهٔ ۱۰۸: چون دور کنم رقیب رازان ناپاک 63شمارهٔ ۱۰۹: وصل تو به سیم و زر نکرد حاصل 64شمارهٔ ۱۱۰: دل وصل تو خواهد ز من ای مهر گسل 65شمارهٔ ۱۱۱: در طره چون شبش دل شعله مثال 66شمارهٔ ۱۱۲: هجوم نگذارد از کف ای مایه بخل 67شمارهٔ ۱۱۳: اشکم همه صرف شد در اندیشه ی دل 68شمارهٔ ۱۱۴: دی توبه به امر دوستی بشکستم 69شمارهٔ ۱۱۵: دایم ز تو من کرانه ای میجستم 70شمارهٔ ۱۱۶: گفتی که چرا بداخترت میگفتم 71شمارهٔ ۱۱۷: از بس که زالفت خسان خون خوردم 72شمارهٔ ۱۱۸: هر چند که سعی در رضایت کردم 73شمارهٔ ۱۱۹: چون مهر سفر به هفت کشور کردم 74شمارهٔ ۱۲۰: ای آن که روی به کوی بیداد گرم 75شمارهٔ ۱۲۱: روزی که ز روح بند تن بردارم 76شمارهٔ ۱۲۲: چون خواهم دل ز دلستان برگیرم 77شمارهٔ ۱۲۳: گر بینم یار وگر نبینم میرم 78شمارهٔ ۱۲۴: از دوری آفتاب عالم سوزم 79شمارهٔ ۱۲۵: حال دل از آن بهانه جو می پرسم 80شمارهٔ ۱۲۶: بر خاک کف پای تو چون رخ نالم 81شمارهٔ ۱۲۷: ای درد و غم تو راحت جان و تنم 82شمارهٔ ۱۲۸: چون کوه گران نمود اصفاهانم 83شمارهٔ ۱۲۹: گویم که دری زوصل اگر باز کنم 84شمارهٔ ۱۳۰: دی با کوری کش از خسان می بینم 85شمارهٔ ۱۳۱: ای کوی تو درد و غم فراوان بردیم 86شمارهٔ ۱۳۲: تا از سر کوی آن صنم دور شدیم 87شمارهٔ ۱۳۳: ما چشم ز جستجوی درمان پوشیم 88شمارهٔ ۱۳۴: در چیدم دوش از خلایق دامن 89شمارهٔ ۱۳۵: در دادن دل به زلفت ای عهد شکن 90شمارهٔ ۱۳۶: خورشید من آن جهان به رویش روشن 91شمارهٔ ۱۳۷: هرچند کیمیاست امروز سخن 92شمارهٔ ۱۳۸: تا چند به بزم غیر تنها رفتن 93شمارهٔ ۱۳۹: ای بخت سیاه بخت تدبیری کن 94شمارهٔ ۱۴۰: ای اشک بود بر رخت ای رشک ختن 95شمارهٔ ۱۴۱: بر بالش راحتی نیامد سر من 96شمارهٔ ۱۴۲: شوخی که گسسته بود پیمان از من 97شمارهٔ ۱۴۳: ای با مهرت سرشته آب و گل من 98شمارهٔ ۱۴۴: شیطان نامی که شد غمش قاتل من 99شمارهٔ ۱۴۵: در دل دو هزار مدّعا دارم من 100شمارهٔ ۱۴۶: ز آن طره که ینست آن که زو هست ایم ...101شمارهٔ ۱۴۷: از عالم سفله ای پسر هیچ مخواه 102شمارهٔ ۱۴۸: گر دل خواهی ای تن محنت پیشه 103شمارهٔ ۱۴۹: زین سلسله تابه حال این فرزانه 104شمارهٔ ۱۵۰: بی شمع جمالت ای به حسن افسانه 105شمارهٔ ۱۵۱: چون دل بستم به زلف آن غالیه مو 106شمارهٔ ۱۵۲: ای باد صبا واله و شیدا بر تو 107شمارهٔ ۱۵۳: ای خانه نه سپهر پرنور از تو 108شمارهٔ ۱۵۴: رحمت آید با همه مغروری تو 109شمارهٔ ۱۵۵: باشد به مثل گر حاتم طی 110شمارهٔ ۱۵۶: ای دل که ز چاک سینه بگریخته ای 111شمارهٔ ۱۵۷: از من برگشت یار من بی سببی 112شمارهٔ ۱۵۸: ای چشم مرا چشم گهربار از پی 113شمارهٔ ۱۵۹: رفتی رفتی از دل پر خون رفتی 114شمارهٔ ۱۶۰: در دایره اهل هوس جا کردی 115شمارهٔ ۱۶۱: ظاهر بینان که دم زنند از یاری 116شمارهٔ ۱۶۲: ای خواجه مکن فخر به مال دگری 117شمارهٔ ۱۶۳: روزی که برغم چرخ مهمان منی 118شمارهٔ ۱۶۴: از سینه خیال قد آن سروسهی 119شمارهٔ ۱۶۵: من کرده ام از هر مژده یی دریایی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ