کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مه برج اقبال، «نواب خان »
    که بادا الهی جهانش بکام
    ز آوازه عدل و احسان او
    بود گوش این نه صدف، پرمدام
    بمیدان هستی، ز لطف حقش
    بود توسن نیله چرخ رام
    بنا کرد، مهتابیی دلنشین
    که روز از شب آن کند نور وام
    ز بس خوشدلی راست آنجا هجوم
    نیابد در آن راه، اندوه شام
    در آن فرش، دیگر تکلف بود
    که فرش است مهتاب آنجا مدام
    از این فکر هر ماه کاهد قمر
    که چون بگذرد زین مبارک مقام؟!
    بحدی است کیفیت آن، که هست
    دز آن یاد کیفیت می حرام!
    در آن شام دارد ز بس فیض صبح
    شود بر زبان شب بخیرم، سلام
    زهر سو شد اندیشه تاریخ جو
    چو شد آن خجسته نشین تمام
    دعا کرد واعظ به اخلاص و گفت:
    «الهی نشیند در آن شادکام »

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha