کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی ازین چنبر غم داد داد
    کشت بس آزاده و کم داد داد
    بر سر ما تا مه و گردون بود
    سوزد ازو گر شه و گردون بود
    روزی از آسایش آن خوش هوا
    خاطر جم را تک ابرش هوا
    خورد دو جام می گلبو زدن
    جانب میدان شده در گوزدن
    بر سر گردون تک ابرش رساند
    گوزد و بر تارک ابرش رساند
    زان سر چوگان شده گو شهر شهر
    چون مه نوز ابروی او شهر شهر
    یکدم از او چون دم بیهوده گوی
    از خم چوگان نشد آسوده گوی
    تاخته اسب از حد چین تاختن
    مرگ هم آماده بر این تاختن
    رد شد از اسب آنمه و خون خورد و مرد
    ساغر جم گشت از آن خرد و مرد
    سیلی مرگ آنهمه اسباب خورد
    زیروی از خون وی اسب آب خورد
    خورد شد از حادثه آن جام جم
    مرد وشد این عاقبت انجام جم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha